آریا

خاطرات من

آریا

خاطرات من

فصل تازه

ساعت حدود 12:30 دقیقه شب است و من در اتاق خودم در خوابگاه جانگوانسون در پکن مشغول تماشای بازی فوتبال و همینطور نگارش همین متن هستم. همزمان فکرم پیش نوشتن گزارشی هست که باید دوشنبه ارایه بدم و همچنین پروپوزالی که تنها 2 صفحه اون رو نوشتم. خیلی دست دست کردم و تنبلی کردم و حالا مثل همیشه با مصیبت مجبورم که تمام فردا و پس فردا رو وقتم رو بزارم سر نوشتن. اما مهم تر از نوشتن بیان ایده ای هست که باید پرورده بشه و بعد نگارش بشه . به هر حال به این فکر میکنم که چقدر در ایران گرفتن مدرک آبکی هست و اگه قرار بود با استانداردهای اینجا دانشجوها دکتری بگیرن فکر کنم تنها 20-30 درصد موفق به گرفتن مدرک میشن. 

از طرفی وجود Wei yi باعث شده دوباره شور و نشاط جوانی رو تجربه کنم و با انگیزه بیشتری تلا ش کنم. حالا که مشکلات ایرانم همه حل شده و من آزاد هستم  حس میکنم دیگه هیچ چیز نمیتونه مانع خوشبختی من بشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد