هلن , ریحانه , سارا دختری با سه اسم گوناگون . سه روحیه متفاوت و شخصیتی چند گانه .
دوستت دارم اما دیگر کافی است . توهین و عدم ثبات در رفتار تو سخت آزرده خاطرم کرده و دیگر مایل به صحبت کردن با تو نیستم . یک روز دوستم داری , روز دیگر از من متنفری , روزی وجود من برای تو فرقی نمی کند و خلاصه در هر لحظه به شکلی گوناگون رفتار می کنی .
دوستت دارم .
مثل کسی هستم که قلبش را دیگری در دستانش می فشرد .
چقدر بی رحم و مروت هستی .
چقدر در زیر اون ظاهر فرشته گونه ات کینه و نفرت جای گرفته که با من اینطور رفتار می کنی .
به خاطر خدا برای چند لحظه به همه چیز فکر کن و بعد تصمیم بگیر .
ما که با هم به هیچ کجا نمی رسیم پس چرا لحظه ای امیدوارم می کنی و بعد به سرعت دوباره بر ویرانه امیدم می خندی .
عشق به تو جنونی بود که به تن بی حالم روا داشتم .
عشق به تو آخرین چیز با ارزشی بود که در نهایت به پوچی اش پی بردم .
سئوال من از تو این است ؟
چرا ؟
به اندازه یک سر سوزن هم از تو کینه ای در دل ندارم . دیگر دوستت هم ندارم . دیگر برایم سرنوشتت مهم نیست . دیگر همه چیز را فراموش خواهم کرد .
غروری برایم باقی نگذاشتی تا دوباره به خاطرت بشکنم .
اما دوستت دارم . اول خدا و بعد ترا می پرستم .
دریغ از سرنوشت ...
دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم . دوستت دارم .
به خدا می سپارمت .
امیدوارم دنیا همیشه به کامت باشد .
تقدیم به دوست دختر عزیز تر از جانم هلن .
ساعت 10:30 دقیقه روز یکشنبه 27/3/1386 داخل اتاق خودم تنها
از خودم بیزارم , از دنیا بیزارم , از همه بیزارم , از عالم و آدم بیزارم , از پول و ثروت بیزارم , از زیبایی بیزارم , از عشق و محبت بیزارم .
داخل اتاق تنها هستم . امروز با هلن دوباره دعوا گرفتم .
البته اون شروع کرد
وای وای وای .
خسته شدم از این بچه بازیها . یه روز خوبه یه روز بد . یه روز عاشقه یه روز بی عاطفه . شخصیتش رو نمی تونم پیش بینی کنم . هر دقیقه اش حادثه است و هر لحظه اش اتفاق .
به هر حال , با وجود همه مشکلات بین ما و با قبول یک دنیا فاصله میانمان بازهم باید بگویم که دوستش دارم .
ریحانه ( هلن ) عزیزم سلام
تقدیم با عشق به وجود مقدست که همواره به من توهین کردی و همیشه با حرفهای تلخت سنگی بر روی یخ بودم
دوستت دارم