زندگی رقص نورهاست . زیبایی هایش را نگاه کن پیچ و تاب خوردنش را . حرکت به سمت بی نهایت به سمت ابدیت به جایی که هیچ حسی نیست به بیکران . به سکوت مطلق و تلاطم سکوت . به جایی که رها هستی در نور ها در موج هایی که آب نیست . غرق در خیال و وهم . به تنهایی یک خط . به آزادی نور . برقص و سریعتر برو . فریاد بزن . صدایت را به همه بگو . برو ای روانی . جنون در آرامش و هستی ما هیچ . لبم دوخته دستم خسته تنم ملتهب . سرعتت را میخواهم پیچ و تاب و روشناییت را دوست دارم . فرارم بده . پروازم بده به جایی که کسی جز منو من هم حتی نیستم .