آریا

خاطرات من

آریا

خاطرات من

آخرین دیدار

ساعت ۱۶:۱۵ دقیقه است و من سرگرم انجام دادن چند کار شخصی هستم و در حال حاظر هیچ تمرکزی بر افکارم ندارم . دیشب اوضاع بین من و اون احمق قدیمی (دوست دختر سابق) بسیار بحرانی شد به صورتی که کار به دعوا کیشد و هرچی از دهنمون در اومد به هم

گفتیم . قضیه از اونجایی شروع شد که اون دوباره زنگ زد و اینبار در کمال پررویی ازم خواست که براش یه پایان نامه رو خرید اینترنتی کنم و براش یه مودم ای دی اس ال ارزون پیدا کنم و من هم در جواب بهش گفتم که ازش اینبار توقع دارم و اون هم وقتی فهمید منظورم چیه شروع کرد به بدوبیراه گفتن حالا که فکرش رو میکنم میبینم خیلی هم بد نشد برام ئ حالا از اینکه یبار واسه همیشه بهش زد حال زدم احساس خوبی میکنم . حالا انگار یه بار از رو شونه هام برداشته شده و من آزادم که هر کاری دلم میخواد با زندگیم بکنم . من همیشه میدونستم که دختر بد دهنیه و از اینکه هر مزخرفی رو به زبون بیاره شک راه نمیده به خودش و حالا همین بد دهنیش آخرین ذره های علاقمو هم نسبت بهش از بین برد . خلاصه حالا خیلی راحت تر میتونم به فونیکس فکر کنم . شاید این دختر ویتنامی که به خاطر من حاظر شده بیاد ایران بتونه باعث بشه اون احساسی رو که فکر میکردم واسه همیشه از دست دادم دوباره زنده بشه .

عقربه های ساعت همینجوری دارن دور خودشون میچرخن و لحظه های زندگی من که همیشه امیدوار بودم طور دیگه ای فنا بشن حالا فقط به بطالت میگذره .

خلاصه امروز هم تقریبا تموم شد و برای من فقط گذشت .

نظرات 1 + ارسال نظر
سیالاکو شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:21 ب.ظ

سلام اریا. ایول!! این شد مردی!!! خوبه خوبه واقعا خوشحال شدم تونستی از خودت دفاع کنی!!! ولی نامرد از ویاتنام ادم اورده بودی و منو گیر آورده بودی!!! این طلبت. بهر حال خوشبخت و سلامت باشی. قربونت بره سیالاکوووووووو. بووووووووووووووووووووس بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد